۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

کافر همه را به کیش خود پندارد

       یکی از مسائلی که در شخصیت خیلی ها بروز می کند تلاش های پوششی برای پنهان کردن نواقص و معایب شخصیتی است. مثلا افرادی که در شخصیت خود احساس حقارت می کنند سعی می کنند تا خود را از همه بالاتر نشان بدهند. یکی از خصوصیات این افراد تکبر ورزی است. این افراد دائم من من می کنند. یکی از تکه کلام های رایج و دائمی این اشخاص کلمه من است. اگر از طرف جمع مورد تمسخر واقع شوند شدیدا ناراحت می شوند و واکنش نشان می دهند و اصولا نمی دانند در این لحظه باید چه کار کنند. و معمولا در این حالات دچار اشتباهات فاحش می شوند. چون از این ناحیه آسیب پذیرند.

      یا افراد دروغگو همیشه با انگ دروغگویی به دیگران سعی می کنند تا دروغگویی های خود را بپوشانند. شاید دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند. دست پیش گرفتن یکی از ابزار قدرتمند این افراد است. به طور مثال میرحسین موسوی و جناح اصلاح طلب در اخرین دور انتخابات ریاست جمهوری ایران دست پیش را گرفتند. در ابتدا انها چون می دانستند که رای اقلیت را دارند دائم در رسانه ها القا کردند که در اکثریت قرار دارند. و بعد در شب های قبل از انتخابات شعار می دادند که ( آخر هفته احمدی رفته) شب قبل از اعلام نتایج هم موسوی در مقابل خیل عظیم خبرگذاری ها اعلام پیروزی کرد. و آن افتضاحات استراتژیک را مرتکب شد. این همه دروغ چرا اتفاق افتاد؟
      البته ممکن است برخی بگویند موسوی جو زده شد! بدین معنی که القائات اطرافیان موسوی چشم های وی را کور و گوش هایش را کر کرد؛ به گونه ای که موسوی نتوانست واقعیات جامعه را ببیند. لکن اگر فرض کنیم این اتفاقات مربوط به یک جریان و یا یک حزب می شود باید این مسئله را به صورت کلان مورد کنکاش قرار داد. احزاب اصلاح طلب که شدیدا مورد حمایت رسانه های غربی و امریکایی هستند و از لحاظ مالی و فکری نیز ساپورت می شوند از استقبال چندانی در کشور ایران برخوردار نیستند. بر این اساس سعی می کنند با تبلیغات زیاد رسانه ای این عدم استقبال را پوشش دهند. به عبارتی دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند.

     احزاب اصلاح طلب که برای رسیدن به قدرت و ثروت تلاش می کنند سعی می کنند تا مظاهر منطق و عقل گرایی خود را موجه جلوه دهند. علت این منطق گرایی عدم وجود ایده ئولوژی و ریشه در این احزاب است. چون هر حزبی با یک ایده ئولوژی می تواند ادامه حیات دهد. در اینجا دو اتفاق می افتد. پوشش دنیا طلبی به وسیله منطق گرایی برای رسیدن به قدرت و ثروت و دوم زیر سوال بردن ارزش های اسلامی و اعتقادی اقشار مذهبی مانند روحانیت و بسیجیان و خانواده های شهدا. زیر سوال بردن ارزش های اسلامی برای پوشش عدم وجود ایده ئولوژی برای احزاب اصلاح طلب است. احزاب اصلاح طلب در این راستا فرهنگ هایی مثل حجاب؛ شهادت؛ فرهنگ ایثار گری؛ فرهنگ بسیجی؛ ولایت فقیه و روحانیت را طی پروژه های چندین ساله زیر سوال برده اند و البته تاریخ خود به درستی گواهی می دهد که در این راه شکست خورده اند.
     احزاب اصلاح طلب برای اینکه بتوانند این پروژه ها را عملیاتی کنند و مانع هایی مانند هیئت نظارت بر مطبوعات و سازمان های اطلاعاتی را از سر راه خود بردارند شدیدا بر آزادی بیان تاکید دارند. اما متاسفانه از این حیث نیز شدیدا آسیب پذیرند. به طور مثال علی رغمی که شعار شفافیت در امور سیاسی را مطرح می کنند اما در خصوص جریانات داخلی اصلاحات شدیدا محافظه کار و غیر شفاف عمل می کنند. به طور مثال آقای کروبی هیچ وقت حاضر به پاسخ گویی در باره دوران های مدیریت خود بر سازمان هایی مثل بنیاد شهید و غیره نیست! ایشان خیلی عصبانی می شود وقتی از وی در مورد دریافت رشوه های کلان از افرادی نظیر شهرام جزایری سوال می شود. یا شخص آقای موسوی وقتی در مورد اشتباهات مدیریتی در زمان تخست وزیریش از وی سوال می شود بسیار برآشفته می شود و پرخاش می کند. و این نه تنها در مورد رهبران اصلاحات صحت دارد بلکه در خصوص مدیران درجه دو احزاب اصلاح طلب و تئوریسین های فرهنگی آنان مانند روزنامه نگارها و نویسنده های آنان نیز صدق می کند.
       رهبران اصلاحات هیچ گاه حاضر نیستند به این سوالات به روشنی پاسخ دهند که مسائل مربوط به فسادهای اخلاقی رهبران و تئوریسین های فرهنگی اصلاحات ریشه در کدام ایده ئولوژی و منطق گرایی دارد؟ در صورتی که آنها بارها و بارها روحانیت و نظام جمهوری اسلامی را متهم به فساد اخلاقی می کنند. و متاسفانه هیچ مدرکی در این خصوص ارائه نمی کنند.
و همچنین در خصوص فسادهای مالی آنها نظیر رشوه گرفتن خاتمی و کروبی از آقا زاده و شهرام جزایری ها.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر